سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جملات قصار و شنیدنی
وبلاگ ، منتخب جملات قصار ، شعر ، حرف دل است. 
لینک دوستان
پیوندهای روزانه

سیمین بهبهانی

*****

یا رب مرا یاری بده ، تا سخت آزارش کنم  
هجرش دهم ، زجرش دهم ، خوارش کنم ، زارش کنم
از بوسه های آتشین ، وز خنده های دلنشین
صد شعله در جانش زنم ، صد فتنه در کارش کنم
در پیش چشمش ساغری ، گیرم ز دست دلبری
از رشک آزارش دهم ، وز غصه بیمارش کنم
بندی به پایش افکنم ، گویم خداوندش منم
چون بنده در سودای زر ، کالای بازارش کنم
گوید میفزا قهر خود ، گویم بخواهم مهر خود
گوید که کمتر کن جفا ، گویم که بسیارش کنم
هر شامگه در خانه ای ، چابکتر از پروانه ای
رقصم بر بیگانه ای ، وز خویش بیزارش کنم
چون بینم آن شیدای من ، فارغ شد از احوال من
منزل کنم در کوی او ، باشد که دیدارش کنم

  *****

 جواب ابراهیم صهبا به سیمین بهبهانی

     *****
 یارت شوم ، یارت شوم ، هر چند آزارم کنی
نازت کشم ، نازت کشم ، گر در جهان
خوارم کنی
بر من پسندی گر منم ، دل را نسازم غرق غم
باشد شفا بخش دلم ، کز عشق
بیمارم کنی
گر رانیم از کوی خود ، ور باز خوانی سوی خود
با قهر و مهرت خوشدلم کز عشق
بیمارم کنی
من طایر پر بسته ام ، در کنج غم بنشسته ام
من گر قفس بشکسته ام ، تا خود
گرفتارم کنی
من عاشق دلداده ام ، بهر بلا آماده ام
یار من دلداده شو ، تا با بلا
یارم کنی
ما را چو کردی امتحان ، ناچار گردی مهربان
رحم آخر ای آرام جان ، بر این دل
زارم کنی
گر حال دشنامم دهی ، روز دگر جانم دهی
کامم دهی ، کامم دهی ، الطاف
بسیارم کنی

  *****

     جواب سیمین بهبهانی به ابراهیم صهبا

      *****
   گفتی شفا بخشم تو را ، وز عشق بیمارت کنم
یعنی به خود دشمن شوم ، با خویشتن
یارت کنم؟
گفتی که دلدارت شوم ، شمع شب تارت شوم
خوابی مبارک دیده ای ، ترسم که
بیدارت کنم

 *****

 جواب ابراهیم صهبا به سیمین بهبهانی

 *****
دیگر اگر عریان شوی ، چون شاخه ای لرزان شوی
در اشکها غلتان شوی ،
دیگر نمی خواهم تو را
گر باز هم یارم شوی ، شمع شب
تارم شوی
شادان ز دیدارم شوی ،
دیگر نمی خواهم تو را
گر محرم رازم شوی ، بشکسته چون
سازم شوی
تنها گل نازم شوی ،
دیگر نمی خواهم تو را
گر باز گردی از خطا ، دنبالم آیی هر کجا
ای سنگدل ، ای بی وفا ،
دیگر نمی خواهم تو را

*****

جواب رند تبریزی به سیمین بهبهانی و ابراهیم صهبا

  *****
صهبای من زیبای من ، سیمین تو را دلدار نیست
وز شعر او غمگین مشو ، کو در جهان
بیدار نیست
گر عاشق و دلداده ای ، فارغ شو از عشقی چنین
کان یار شهر آشوب تو ، در عالم
هشیار نیست
صهبای من غمگین مشو ، عشق از سر خود وارهان
کاندر سرای بی کسان ، سیمین تو را
غمخوار نیست
سیمین تو را گویم سخن ، کاتش به دلها می زنی
دل را شکستن راحت و زیبنده ی
اشعار نیست
با عشوه گردانی سخن ، هم فتنه در عالم کنی
بی پرده می گویم تو را ، این خود مگر
آزار نیست؟
دشمن به جان خود شدی ، کز عشق او لرزان شدی
زیرا که عشقی اینچنین ، سودای هر
بازار نیست
صهبا بیا میخانه ام ، گر راند از کوی وصال
چون رند تبریزی دلش ، بیگانه ی
خمار نیست

*****

عتاب شمس الدین عراقی به رند تبریزی

 *****
ای رند تبریزی چرا این ها به آن ها می کنی
رندانه می گویم ترا ،
کآتش به جان ها می کنی 
ره می زنی صهبای ما ای وای تو ای وای ما
شرمت نشد بر همرهان ،
تیر از کمان ها می کنی؟ 
سیمین عاشق پیشه را گویی سخن ها ناروا
عاشق نبودی کین چنین ،
زخم زبان ها می کنی 
طشتی فرو انداختی ، بر عاشقان خوش تاختی
بشکن قلم خاموش شو ،
تا این بیان ها می کنی 
خواندی کجا این درس را ، واگو رها کن ترس را
آتش بزن بر دفترت ،
تا این گمان ها می کنی 
دلبر اگر بر ناز شد ،افسانه ی پر راز شد
دلداده داند گویدش :
باز امتحان ها می کنی

 

 


[ یکشنبه 92/11/27 ] [ 7:0 عصر ] [ داود خانبابایی ] [ ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

مدیری آینده نگر و با برنامه هستم
موضوعات وب
آرشیو مطالب
صفحات دیگر
امکانات وب


بازدید امروز: 4
بازدید دیروز: 28
کل بازدیدها: 208373

تمزها



ساعت فلش



قالب وبلاگ

کد نمایش آب و هوا

کد نمایش آب و هوا


دیکشنری آنلاین

ابزار تماس با ما

قالب وبلاگ

dav9314@yahoo.com